کسی برای «پرستاری» اشک نمی ریزد!
به گزارش خبرنگار مهر، واقعیت حرفهای پرستاری در کشور ما این طور است که برای این حرفه و سختیها و مشکلاتی که دارد، کسی گریه نمیکند و دل نمیسوزاند. فقط هر از گاهی یک آئین نامه و دستورالعمل و مصوبه و…، برای دلخوشی پرستاران؛ ابلاغ میشود که البته در اجرای آنها نیز حرف و حدیث زیاد است. مثلاً، قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری که تابستان ۱۳۸۶ به تصویب رسیده بود، بعد از ۱۵ سال، رنگ اجرا به خود گرفت که آن هم نصف و نیمه بوده و پرستاران از نحو اجرای آن گلایه مند هستند.
از این دست مشکلات در حرفه پرستاری، بسیار زیاد است که گفتن آنها تکرار مکررات و همگان اعم از مسئولین رده بالا تا مدیران و کارشناسان حوزه سلامت، بر مشکلات و چالشهای حرفه پرستاری واقف و آگاه هستند.
نتیجه همین بی اعتناییها نسبت به حرفه پرستاری، باعث شده که بیمارستانهای کشور در شرایط بحرانی به لحاظ کمبود نیروی پرستاری قرار بگیرند و در مقابل، شاهد مهاجرت، ترک حرفه و تغییر شغل در رشته پرستاری هستیم.
احمد نجاتیان رئیس کل سازمان نظام پرستاری، در همین ارتباط میگوید: شاید یکی از مهمترین موضوعاتی که باید به آن فکر و راهکار پیدا کنیم این است که چطور نیروی انسانی را جذب کرده و پس از آن نگه داریم.
وی میافزاید: اگر بخواهیم یک نیروی انسانی خوب و کارآمد در نظام سلامت به خصوص پرستاری داشته باشیم، حتماً در کنار تأمین معیشت آنها، باید به احترام گذاشتن به این نیروها هم فکر کنیم.
نجاتیان با طرح چند پرسش میگوید: آیا پرستاران امروز در بیمارستانها و مراکز درمانی احساس میکنند یک نیروی مورد احترام هستند که جایگاه آنها شناخته شده است. آیا در جایگاههای سیاستگذاری و مدیریت نظام سلامت به این توجه شده است که یک پرستار هم میتواند در این جایگاهها حضور داشته باشد. آیا به ارتقای پرستاری فکر کردهایم.
وی ادامه میدهد: پرستار جوانی که امروز با تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترا وارد حوزه پرستاری میشود آیا قرار است از امروز که وارد سیستم میشود تا ۳۰ سال آینده که میخواهد خارج شود یک پرستار باشد و آیا در روند شغلی پرستار ارتقای شغلی مطرح هست.
نجاتیان میگوید: چرا از منابع تعرفهگذاری که در سهم آموزش در اختیار داریم، فرصتی را فراهم نمیکنیم که تعدادی از پرستاران توانمند در دورههای آموزش خارج از کشور شرکت کنند. آیا دورههای آموزشی فقط مخصوص اعضای هیئت علمی است.
وی میافزاید: بدون شک پرستاری یکی از حرفههای کلیدی نظام سلامت است.
در همین حال، سید عباس کشفی رئیس خانه پرستار تهران، با عنوان این مطلب که تعارض منافع در وزارت بهداشت، زخمی است که از درون میپوساند، میگوید: تصمیمگیرانی که خود بهرهمند از رانتهای مالی و جایگاههای درمانی هستند، چگونه میتوانند برای یک پرستار بیصدا که با حداقل حقوق حداکثر مسئولیت را میپذیرد تصمیمی عادلانه بگیرند.
وی میافزاید: ساختار فعلی وزارت بهداشت سالها است که گرفتار حلقههای بستهای از تصمیمسازان است و اغلب پزشک محورند، نه سلامت محور که نتیجه آن، نابودی عدالت در پرداخت، بیتوجهی به سایر اعضای تیم درمان و در رأس آن، پرستاران است.
کشفی میگوید: یک پرستار ناراضی فرسوده و بیانگیزه دیگر نمیتواند با تمام وجود کنار بیمار باشد. او دیگر فرشته نجات نیست، یک کارمند خسته است که فقط میخواهد شیفتش تمام شود. این سقوط از رسالت به روزمرگی، بزرگترین فاجعه انسانی در نظام سلامت است.
عضو شورای مرکزی خانه پرستار ادامه میدهد: وقتی تصمیمساز از دل میدان نیاید، درد میدان را نمیفهمد. وقتی وجدان انسانی جای خود را به منافع صنفی بدهد، سلامت جامعه زیر سوال میرود. اگر امروز پرستار را فراموش کنیم، فردا جامعهای بیمار و ناتوان خواهیم داشت. زیرا، پرستاری ستون خاموش سلامت است. اگر این ستون بلرزد، نظام سلامت فرو خواهد ریخت.
این خبر را درتهران پزشکی دنبال کنید
منبع:مهر