سلامت > نظام سلامت

تاریکخانه نمایش خانگی؛ نسل جدید در اسارت محتوای سیاه!


گروه سلامت خبرگزاری مهر تصور کنید یک خانواده ایرانی، بعد از یک روز کاری کنار هم نشسته‌اند تا ساعتی را با دیدن یک فیلم یا سریال خانگی بگذرانند. کودک یا نوجوان خانواده هم همراه آن‌هاست. اما در طول فیلم، با صحنه‌هایی از خشونت، قدرت‌نمایی‌های غیرقانونی، و زندگی‌هایی مواجه می‌شود که شخصیت‌های منفی در آن، ثروتمند یا در جامعه با نفوذند.

در انتهای فیلم، پدر یا مادر از فرزندشان می‌پرسند: «بزرگ شدی می‌خوای چیکاره بشی؟» و پاسخ کودک شوکه‌شان می‌کند: «می‌خوام خلافکار شم! چون هم زور داره هم پول!»

این جمله، اگرچه شاید در ابتدا به شوخی گفته شود، اما حقیقتی تلخ را نمایان می‌کند که نشان از الگوپذیری کودک دارد.

در سال‌های اخیر، جامعه ایران با مجموعه‌ای از رویدادهای پرفشار و ضربه‌های روانی متوالی مواجه بوده است. بحران‌های اقتصادی، نا آرامی‌های اجتماعی، فقدان امنیت روانی و آینده مبهم برای بسیاری از مردم، نوعی خستگی عمیق ذهنی و روانی در لایه‌های مختلف جامعه ایجاد کرده است و ظهور و گسترش پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی با محتوایی آمیخته به خشونت، قتل و تجاوز، نه تنها مرهمی برای زخم‌ها نبوده، بلکه به عاملی برای تشدید اختلالات روانی و اضطراب عمومی بدل شده است.

شبکه نمایش خانگی که در ابتدا امید می‌رفت بستر تازه‌ای برای روایت‌های خلاق، سرگرمی سالم و بازتاب متنوع فرهنگ ایرانی باشد، حالا به صحنه‌ای برای بازتولید تلخ‌ترین و سیاه‌ترین وجوه زندگی تبدیل شده است و قتل‌های سریالی، خشونت‌های خانوادگی و اجتماعی، به شکلی بی‌وقفه و در قالب داستان‌هایی پرزرق و برق اما تلخ، به مخاطب ارائه می‌شود.

در این میان، پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی به بسترهایی تبدیل شده‌اند که به بهانه سرگرمی مخاطب محتوای خشن را به خورد او می‌دهند و به تشدید فشار روانی و اضطراب عمومی دامن می‌زنند.‌

عادی‌سازی خشونت؛ خطری خاموش در روایت‌های تصویری

در بسیاری از محصولات رسانه‌ای امروز، به‌ویژه در شبکه نمایش خانگی، تصویر غالبی که مخاطب نوجوان دریافت می‌کند، نمایش پررنگ خشونت، زندگی‌های فریبنده خلافکاران، روابط پرتنش و آسیب‌زاست. در چنین فضایی، نه تنها قبح بسیاری از رفتارهای غیراخلاقی و غیرقانونی شکسته می‌شود، بلکه حتی گاهی این افراد به قهرمانان داستان تبدیل می‌شوند.

مشکل اینجاست که نوجوان در حال رشد، قدرت تحلیل آن‌چنانی ندارد و تصویری که در ذهنش می‌ماند، ظاهر پرزرق و برق شخصیت‌هاست. نه قضاوت اخلاقی، نه پیام تربیتی.

سریال «پایتخت»؛ نمونه‌ای موفق از نمایش خانواده ایرانی واقعی

در این میان، نمی‌توان از سریالی مثل پایتخت نام نبرد؛ مجموعه‌ای که با تکیه بر طنز، مهربانی، روابط واقعی خانوادگی و سبک زندگی طبقه متوسط ایرانی، توانست نه تنها مخاطب میلیونی جذب کند، بلکه برای مدتی فضا را از غلبه تلخی‌ها نجات دهد.

پایتخت نشان داد که نیازی نیست برای جذب مخاطب، جامعه را غرق در خشونت و زشتی نشان داد. مردم با خنده‌ای از ته دل، اشک‌هایی از همدلی، و سکانس‌هایی از عشق خانوادگی همراه شدند، چون واقعیتی که می‌دیدند برایشان آشنا و باورپذیر بود.

تاریکخانه نمایش خانگی؛ نسل جدید در اسارت محتوای سیاه!

برخلاف برخی کارگردانان که گمان می‌کنند تنها راه دیده‌شدن، روایت خشونت و بحران است، پایتخت ثابت کرد که با زبان طنز و روابط سالم هم می‌توان بر دل مخاطب نشست.

جای خالی خانواده در تصویرسازی‌های امروز

امروز در بسیاری از سریال‌های خانگی، خانواده یا حضوری کم‌رنگ دارد، یا به شکل منفی و ناسالم به تصویر کشیده می‌شود. جایی که گفتگو، پشتیبانی و تربیت سالم باید دیده شود، پر شده با بی‌اعتمادی، دروغ، طمع و خشونت.

ما نیاز به بازگشت به روایت‌هایی داریم که خانواده را دوباره الگو کنند، نه قربانی یا عامل بحران. باید محتوایی تولید شود که کودک بعد از دیدنش بگوید: «می‌خوام معلم بشم… پزشک بشم… مثل اون پدر مهربونه بشم…»

تاریکخانه نمایش خانگی؛ نسل جدید در اسارت محتوای سیاه!

خشونت در رسانه‌ها؛ عادی‌سازی رفتارهای آسیب‌زننده

این محتواها نه تنها سلامت روان مخاطبان را تهدید می‌کنند، بلکه با تکرار عناصری همچون خشونت، دچار بی‌حسی اخلاقی و عادی‌سازی رفتارهای خشونت‌آمیز در جامعه می‌شوند. در این شرایط، الگوهای رفتاری که از طریق رسانه‌ها منتقل می‌شوند، تأثیرات عمیقی بر نسل‌های جدید دارند و می‌توانند به شکل‌های مختلفی نظیر خشم، افسردگی، خودآزاری و در مواردی حتی خودکشی بروز پیدا کنند.

الگوی رفتاری؛ مهم‌تر از هر گفتار تربیتی

نوجوانان، آن‌گونه که روان‌شناسان می‌گویند، بیشتر از آنکه به نصیحت گوش دهند، از رفتار الگو می‌گیرند. وقتی در قاب تصویر، شخصیتی محبوب یا کاریزماتیک، با خشونت به خواسته‌اش می‌رسد یا در مواجهه با محرومیت‌های عاطفی و اجتماعی به آسیب‌زنی به خود یا دیگران روی می‌آورد، ناخودآگاه، این رفتار به «راه‌حل» تبدیل می‌شود.

عادی‌سازی دردناک خشونت

بخش بزرگی از مشکل، در تکرار بی‌وقفه صحنه‌هایی‌ست که باید هشدار باشند، اما به سرگرمی تبدیل شده‌اند. به تعبیر برخی کارشناسان، «قفل روانی» که باید در مواجهه با خشونت فعال شود، یعنی همان عذاب وجدان، حس ترس یا ناخوشایندی به مرور زمان از کار می‌افتد. انسان، با دیدن مکرر خشونت، دچار «بی‌حسی اخلاقی» می‌شود.

تولید کنندگان باید نسبت به تأثیرات روانی آثار خود حساس‌تر باشند، بلکه آموزش عمومی سواد رسانه‌ای به مخاطبان نیز یک ضرورت فوری است، همچنین می‌توان با توسعه محتوای امیدبخش، روایت‌های همدلانه و داستان‌هایی با رویکرد ترمیمی، زمینه را برای بازسازی روحی جامعه فراهم آورد.

بی‌حسی اخلاقی و کاهش همدلی؛ پیامدهای نمایش خشونت

تکرار این مضامین، به‌ویژه در قالب تصویری و با جزئیات بالا، می‌تواند سبب «بی‌حسی اخلاقی» و نوعی «عادی‌سازی خشونت» در جامعه شود و این مسئله به‌ویژه در شرایطی نگران‌کننده‌تر است که گروه زیادی از مخاطبان این محتواها را نوجوانان و جوانانی تشکیل می‌دهند که ذهن و شخصیت‌شان هنوز در حال شکل‌گیری است.

از سوی دیگر، نبود نظارت مؤثر و هدفمند بر محتوای تولیدشده در این پلتفرم‌ها، باعث شده تا مرز میان روایت هنری و بهره‌برداری تجاری از شوک و ترس، از بین برود.

تماشای مکرر چنین صحنه‌هایی می‌تواند باعث افزایش تحریک‌پذیری عصبی، اختلال خواب، کاهش همدلی، و حتی افسردگی پنهان شود. در جامعه‌ای که بیش از هر چیز به مراقبت روانی نیاز دارد، چنین روایت‌هایی می‌توانند به چرخه‌ای از فرسودگی روانی دامن بزنند.

تاریکخانه نمایش خانگی؛ نسل جدید در اسارت محتوای سیاه!

برای پیگیری عواقب و راه‌های جلوگیری از این موضوع با میترا زمانی، روان‌پزشک و پژوهشگر سلامت جمعی و فریده عامری متخصص روانشناسی بالینی و مشاور خانواده به گفتگو پرداختیم.

میترا زمانی، روان‌پزشک و پژوهشگر سلامت جمعی گفت: «در بسیاری از مراجعانی که دچار اضطراب یا حملات پنیک هستند، وقتی از علل بیرونی می‌پرسیم، متوجه می‌شویم بخشی از آن ناشی از مصرف بی‌رویه محتوای تصویری پرتنش است. مغز انسان وقتی مدام در معرض خشونت است، دیگر تفاوتی میان واقعی و نمایشی قائل نمی‌شود.

به گفته وی؛ از طرفی، نبود نظام نظارت محتوایی هدفمند و عدم رعایت رده‌بندی سنی، باعث شده نوجوانان نیز به سادگی در معرض این صحنه‌ها قرار بگیرند و در هر سنی ظرفیت محدودی برای درک و هضم مفاهیم سنگین دارد.»

در سال‌های اخیر، جامعه ایران با مجموعه‌ای از رویدادهای پرفشار و ضربه‌های روانی متوالی مواجه بوده است. بحران‌های اقتصادی، ناآرامی‌های اجتماعی، فقدان امنیت روانی و آینده مبهم برای بسیاری از مردم، نوعی خستگی عمیق ذهنی و روانی در لایه‌های مختلف جامعه ایجاد کرده است و ظهور و گسترش پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی با محتوایی آمیخته به خشونت، قتل و تجاوز، نه تنها مرهمی برای زخم‌ها نبوده، بلکه به عاملی برای تشدید اختلالات روانی و اضطراب عمومی بدل شده است.

همچنین فریده عامری در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری مهر با اشاره به نفوذ بالای الگوهای رفتاری در رسانه‌ها گفت: «در شرایطی که جامعه با فشارهای اقتصادی، اجتماعی و روانی روبه‌روست، رسانه‌ها به‌جای کاهش این فشارها، با عادی‌سازی خشونت، قتل و تجاوز، سلامت روان جامعه به‌ویژه نوجوانان را تهدید می‌کنند.

وی افزود: نوجوانان الگوی رفتاری خود را از آنچه می‌بینند، می‌گیرند نه از آنچه به آن‌ها گفته می‌شود. وقتی در سریال‌ها و فیلم‌ها، شخصیت‌های محبوب برای حل مشکلات‌شان به خشونت، تجاوز یا خودکشی متوسل می‌شوند، این پیام ناهشیارانه در ذهن نوجوان نقش می‌بندد و ممکن است در شرایط بحرانی آن را تقلید کند.

تاریکخانه نمایش خانگی؛ نسل جدید در اسارت محتوای سیاه!

آموزش مهارت‌های زندگی؛ راهکار مقابله با آسیب‌های روانی

عامری تأکید کرد: در سال‌های اخیر جای خالی پدر و مادر به عنوان الگوی رفتاری، با محتواهای مجازی و شبکه‌های خانگی پر شده است. مسئولان فرهنگی باید نسبت به نظارت دقیق بر محتوای رسانه‌ای، و تولید الگوهای سالم و مثبت در فیلم‌ها و سریال‌ها اقدام کنند.

وی در پایان با تأکید بر لزوم آموزش مهارت‌های زندگی و تاب‌آوری روانی در مدارس و خانواده‌ها، گفت: نمی‌توان تنها با نصیحت یا آموزش تئوری جلوی این آسیب‌ها را گرفت و باید رفتار درست را به نوجوان نشان داد، نه فقط گفت.»

به گزارش مهر؛ در این شرایط، نقش الگوهای رفتاری در رسانه‌ها به‌ویژه سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی از اهمیت بسیاری برخوردار است. نوجوانان بیشتر از آنکه به نصیحت‌های شفاهی توجه کنند، رفتارهایی را که در رسانه‌ها مشاهده می‌کنند، به‌عنوان الگویی برای خود می‌پذیرند. بنابراین، مسئولان فرهنگی باید نسبت به نظارت دقیق بر محتوای تولیدشده و همچنین معرفی الگوهای سالم و مثبت در رسانه‌ها اقدام کنند تا تأثیرات منفی آن بر سلامت روان نوجوانان به حداقل برسد.

این خبر را درتهران پزشکی دنبال کنید

منبع:مهر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا